میرزا
میرزا
هرچی گیرم بیاد for ever alone
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:لطیفه , خاطره , خانوادست داریم ما , جک, خاطره خنده دار, توسط میرزا نوروز |

 دو هفته پیش مامانم رفته بود اصفهان

وقتی برگشت دریغ از یه دونه گز یا پولکی که برامون آورده باشه!
امروز واسمون مهمون اومده بود،مامانم خونه نبود زنگ زده میگه:
یه چای دم کن،بعد برو توی اتاق من،توی کمد لباسام
پشت چمدون سیاهه یه بالش آبیه اونو بردار!
زیرش یه ملافه ی سبزه،اونم بردار!
زیرش یه ساکِ کوچیکِ قهوه ایه،بازش کن!
توش یه ساک زرشکیه،اونم باز کن!
توی اون ساک زرشکیه لای یه پارچه زرد یه پلاستیک بنفشه!
از توی پلاستیک یه بسته سوهان عسلی بردار با اون چای که دم کردی بذار جلوی مهمونا تا من بیام جاشو دوباره عوض کنم!
حواست باشه دست به گز و پولکی ها بزنی با من طرفی 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.